کد مطلب:107023 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:154

حکمت 325











[صفحه 689]

یشنا: دشمن می دارد، (شادمانی مومن در چهره و غم وی در دل است، سعه ی صدرش از هر چیز بیشتر، و نفسش از هر چیز خوارتر است، از گردنفرازی بیزار است و خودنمایی را دشمن می دارد. غمش طولانی، همتش والا، خاموشی اش بسیار، و تمام وقتش مشغول است سپاسگزار، و بسی بردبار و در اندیشه فرو رفته است، در دوستی با دیگران امساك می ورزد، خلق و خویش نرم و طبعش رام است. اراده اش از سنگ سخت محكمتر است با این كه از برده ای متواضعتر است.) امام (ع) در مقام تعریف مومن شانزده صفت را یاد كرده است: 1- شادی اش در چهره است، و این خود، در رابطه با فضیلت تواضع و فروتنی است. 2- غمش در دل است، و این از ترس خداست، و توجه بر این كه شاید در برابر امر خدا كوتاهی كرده باشد. 3- از هر چیز بیشتر سعه ی صدر دارد، و قبلا دانستی كه سعه ی صدر فضیلتی برای قوه ی غضبیه است و گاهی از آن تعبیر به (رحب الذراع: دست باز) می كنند. مقصود امام (ع) آن است كه مومن این فضیلت را به طور كامل دارد. 4- نفسش از هر چیز خوارتر است، یعنی به خاطر تواضعش در برابر خدا و با توجه به موقعیت و ارزش نفس خود كه چه قدر به خدا نیازمند است. كلمه: صدرا و نفسا هر دو تمیزند. 5- از گر

دنفرازی بیزار است. چون این صفت مانند خودبینی و خودپسندی ریشه ی تمام پستیهاست. و همچنین دشمنی اش با ریاكاری به خاطر دوری از این صفت ناپسند است. 6- غم طولانی اش به خاطر نگرش مداوم بر مرگ و پس از مرگ است كه در پیش روی اوست. 7- والاهمتی اش از آن روست كه والاهمتی و دوری از پستیهای دنیا و توجه به هدف نهایی یعنی سعادت جاودانه اخروی از ویژگیهای مومن است. 8- خاموشی بسیار او به خاطر كمال عقلش می باشد و جز به مقدار نیاز و برای گفتن سخنی كه حكمت و مصلحت دارد، دم برنمی آورد. 9- اوقات زندگی اش را به عبادت پروردگارش مشغول است. 10- سپاسگزار است، یعنی خدا را فراوان سپاس می گوید. 11- بردبار است، یعنی در برابر آزمون الهی صبور است. 12- در اندیشه ی ملكوت آسمانها و زمین و دریافت آیات خدا و بینشی كه از آنها كسب می كند، فرو رفته است. 13- در دوست شدن با هر كسی امساك می ورزد، از آن رو كه وی برای مراتب دوستی و دوستان ارزش قائل است. و اینان دوستان راستین در راه خدایند، و بسی اندكند، بنابراین، دوستی را به دست پیشامدها نمی سپارد و همینطور با هر كسی كه خواهان محبت و دوستی با اوست دوستی نمی كند. و احتمال دارد مقصود آن باشد كه هرگاه كسی را ب

ه دوستی گرفت، امساك می ورزد تا مبادا دوستی اش را تباه سازد و یا با دوست خود سهل انگاری كند و بعضی به فتح خاء روایت كرده اند: الخله: حاجت یعنی وقتی كه برای او حاجتی پیش آید، از این كه حاجت خویش را از كسی درخواست كند، خودداری می ورزد. 14- نرم خوست، یعنی در طبع او سختگیری و خشونت وجود ندارد. 15- طبعش رام است، كنایه از این كه در برخورد با دیگران نرم و هموار است. اصل این كلمه: لین العریكه آن پوست چرمی است كه موقع دباغی نرم بوده و برای دباغ مشكل نباشد. 16- اراده اش استوار و از سنگ سختتر است به دلیل شجاعت و پایداری در راه خدا، در حالی كه به خاطر تواضع، و معرفتی كه نسبت به قدرت آفریدگار دارد از برده ای خوارتر است.


صفحه 689.